فطرت انسان گرایش به نیکی و پاکی و خدا پرستی دارد. اما نیرویی از درون یا برون ، آشکار یا نهان ، از جنس بشر یا جن ، او را به بیراهه می کشد و به گناه و فساد دعوت می کند . انسان هم تحت تأثیر وسوسه های شیطان به سوی گناه می رود.
شیطان همان موجود فریب کار و فسادگر و گمراه کننده است. قرآن کریم بارها از شیطان به عنوان «عدو مبین» و دشمن آشکار انسان یاد کرده و هشدار داده است که آدمیزاد فریب وسوسه های او را نخورد.
اوصاف شیطان در قرآن این چنین است :
لغزاننده ، گمراه کننده ، دعوت گر به فحشاء ، همراه بد ، مغرور کننده انسان ، ایجاد کننده دشمنی میان مردم به وسیله قمار و شراب ، خوب جلوه دهنده کارهای زشت ، ایجاد دلبستگی به آمال و آرزوها ، غافل کننده از خدا ، وسوسه گر ، دشمن بشر ، ناسپاس نسبت به خدا ، عصیانگر در برابر فرمان حق ، وعده دهنده فقر ، دعوت کننده به جهنم و...
در قرآن 70 بار کلمه شیطان و 18 بار کلمه شیاطین به کار رفته و کارهای زشت و فریبکاری های او بیان شده است . این ها نشانه ی حساسیت نقش او در رابطه با انسان است که هوشیاری و مراقبت را می طلبد . ترسیمی که در نهج البلاغه از سیمای منفور شیطان شده چنین است :
شیطان دشمن خدا و پیشوای اهل تعصب و پیشکسوت مستکبران است ، اوست که اساس و پایه عصبیت را گذاشته است [1]
وجود شیطان در عالم خلقت وسیله ای برای آزمایش انسان است تا معلوم شود چه کسی فرمان بردارخداوند است و چه کسی در اطاعت ، ضعیف و سست است .
حضرت علی (ع) در یکی از مفصل ترین خطبه های خود که درباره تعصب ، تکبر ، غرور و تفاخر و نکوهش این اوصاف است ، نقش ابلیس و شیطان را در بروز این خصلت های ناپسند در انسان افشا می کند . ابلیس چون خودش تکبر ورزید ، دیگران را هم به تکبر می کشاند. چون خودش تعصب نشان داد ، مردم را هم به تعصب جاهلانه وبی منطق فرا می خواند امام می فرماید :
خداوند با فرمان سجده بر آدم ، متواضعان را از مستکبران جدا کرد و چون به فرشتگان فرمان داد که در برابر آدم سجده کنند ، همه سجده کردند، مگر ابلیس، که تعصب ورزید و اصل و تبار خویش را که از آتش بود ، برتر از اصل آدم دانست که از خاک است . بنابراین تفاخر کرد و از سجود سر برتافت. خداوند هم او را به سبب تکبرش کوچک کرد و به خاطر خود برتر بینی اش او را پست نمود، او را هم در دنیا مطرود و ملعون ساخت ، هم سزای آخرتش را دوزخ سوزان قرار داد...[2]
پعامل سقوط و طرد ابلیس از درگاه الهی همان غرور و تکبر بود . امام علی (ع) به مردم هشدار می دهد که از سرنوشت ابلیس عبرت بگیرند:
خداوند اعمال دراز مدت و تلاش های طولانی و عبادت های طاقت فرسای او را پس از 6 هزار سال که معلوم نیست از سال های دنیاست یا آخرت ، به خاطر ساعتی و لحظه ای تکبر ، حبط و نابود ساخت . کیست که پس از چنین برخوردی که خداوند با ابلیس داشت ، از کیفر الهی نسبت به تکبر و تعصب مصون بماند؟[3]
راه بندگی و رسیدن به کمال را باید با اراده و هوشیاری پیمود ، تا رهزنی چون شیطان ما را به بیراهه نکشاند.
داستان های زیادی در منابع روایی و تاریخی ذکر شده است که شیطان برای پیامبران و انسان های صالح هم به صورت یک انسان ظاهر شده است تا آن ها را بفریبد . از اینجاست که توصیه شده است همیشه نام خدا را بر زبان داشته باشید و از شیطان به خدا پناه ببرید تا در دام او نیفتید
[1] نهج البلاغه ، خطبه 192
[2] نج البلاغه ، خطبه 192
[3] نهج البلاغه ، خطبه 192 بند15
آقای فردین صالحی